نه گفتن؛ توانمندی سازی کودکان و نوجوانان در نه گفتن؛ 5 راهکار
نه گفتن می تواند واقعاً سخت باشد. به خصوص وقتی نوجوانان می خواهند مورد پسند واقع شوند. آنها نمی خواهند ما یا دوستانشان یا معلمانشان را ناامید کنند. اما آنها اغلب نمیدانند چگونه نه بگویند و در عوض اغلب بله میگویند.
توانایی نه گفتن یک مهارت حیاتی در زندگی است و احتمالاً فرزندان ما بدون آموزش و تمرین صریح آن را یاد نخواهند گرفت. ما بزرگسالان تمایل داریم تاکید کنیم که بچهها باید به چیزهای بزرگ «نه» بگویند: اجبار ، تهدید، رابطه جنسی و مواد مخدر و هر چیزی که ممکن است به آنها آسیب برساند. اما اگر نتوانند با اطمینان دعوتی را رد کنند یا ترجیح دهند به کسی لطفی نکنند، وقتی مهمتر است چگونه نه میگویند؟
اولین گام در نه گفتن
یکی از اولین گامهایی که میتوانیم بهعنوان والدین برای آموزش استفاده از نه گفتن به فرزندانمان برداریم، این است که به آنها اجازه دهیم با خیال راحت و با اطمینان به ما «نه» بگویند. با نشان دادن اینکه آنها خودشان را بهتر می شناسند، قدرت اصیلشان را به آنها آموزش می دهید. اگر بتوانیم فرزندانمان را در محیطی تربیت کنیم که به آنها اجازه نه گفتن بدهد، واقعاً آنها را برای دنیای بیرون آماده می کنیم. ما به آنها یاد می دهیم که مجبور نیستند کاری را انجام دهند که احساس راحتی نمی کنند.
اولین مثال ما در این مورد زمانی رخ داد که ما آنها را مجبور نکردیم، اجبار، تهدید، قلدری، تحقیر، شرمساری یا تنبیه نکردیم که نمیخواستند کسی را در آغوش بگیرند. یکی از اعضای خانواده / بستگان زمانی که آنها نمی خواستند او را در آغوش بگیرند. در این حال، شما با فرزندتان یک پیوند اعتماد ایجاد خواهید کرد که تا آخر عمر باقی خواهد ماند
نه گفتن بدون توضیح
ما در واقع به فرزندانمان اجازه می دهیم به ما و دیگران نه بگویند. باید به آنها حتی اجازه دارد بدون توضیح دلیل، نه بگویند. ما فقط از آنها می خواهیم که بگویند، “نه، ممنونم”. حقیقت این است که این کار آسانی نیست. پس باید منیت ما آنقدر تربیت شده است که وقتی از آنها می خواهیم کاری انجام دهند و آنها می گویند نه، با خود نگوییم من فقط از او یک کار خواستم و او انجام نداد. باید یک نفس عمیق کشید و در آرامش بود، که این بچه اول از همه با خودش صادق و روراست هست.
به طور معمول، شنیدن نه گفتن یک کودک به والدین، بستگان یا هر بزرگسالی از نظر اجتماعی غیرقابل قبول است. برخی از واکنشها در واقع باعث میشوند که ما بهعنوان والدین از فرزندانمان بخواهیم «مردم را راضی کنند» تا ما مورد تأیید قرار بگیریم.
برای بچهها مهم است که بدانند همه ما حق نه گفتن داریم و اگر عکسالعملهای مردم خوب نباشد، اشکالی ندارد. با گذشت زمان این امر برای آنها نیز عادی خواهد شد. اگر به فرزندان خود بیاموزیم که در انتخاب ایمن هستند و وقتی نمی خواهند کاری را انجام دهند، نه بگویند، در این صورت آنها را برای زندگی توانمند می کنیم.
در اینجا چند ایده برای آموزش نه گفتن به بچه ها وجود دارد که برای نوجوانان مفید بوده است:
به آنها بیاموزید که اولویت های خود را شفاف کنند و در”نه گفتن” خود صادق باشند.
نه گفتن وقتی آسان تر است که اولویت هایمان را روشن کنیم. پس اگر کاری در راستای اولویت و برنامه هایشان نبود صادقانه نه بگویند. بهانه های نادرست و دروغ ها منجر به گرفتاری بیشتر و استرس بیشتر می شود. گفتن حقیقت به معنای به اشتراک گذاشتن جزئیات بیشتر از آنچه لازم است نیست؛ حتی اگر کسی بپرسد که چرا نمی توانید به او کمک کنید یا به مهمانی او بیایید؟ نیاز به توضیح ندارد؛ زیرا توضیحات مفصل نشان می دهد که طرف مقابل نمی تواند یک نه ساده را تحمل کند.
چند روش ساده و مبهم برای نه گفتن را تمرین کنید.
وقتی نوجوانان قبل از مواجهه با یک درخواست، یک جواب مشخصی میسازند، احتمال اینکه بعداً به گونهای عمل کنند که با نیت اصلی آنها سازگار باشد، بسیار بیشتر است . تمرین جملات ساده ای که به آنها کمک می کند تا یک روش پیشفرض برای نه گفتن داشته باشند. سپس به آنها کمک کنید قبل از اینکه به آن نیاز داشته باشند، گفتن آن را تمرین کنند. جملاتی مثل: “خیلی ممنون که به من فکر کردی! متاسفم که در حال حاضر نمی توانم به شما کمک کنم. من نمی توانم آنجا باشم. کاش می توانستم، اما این بار نمی توانم بیایم.”
به کودکان کمک کنید به جای حال، به آینده فکر کنند.
تحقیقات نشان میدهد که ما اغلب آنچه را که در حال حاضر رضایتبخشتر است انتخاب میکنیم تا آنچه در آینده ما را بیشتر خوشحال میکند. راضی کردن دیگران با بله گفتن میتواند در زمان حال بسیار خوشایندتر از نه گفتن باشد. ما میتوانیم با تشویق بچهها کمک کنیم تا لحظاتی بعد از رویداد مورد نظر خود را به تصویر بکشند اگر لغو می شد راحت می شدند؟ مثلا اگر کسی به آنها می گفت که برای بازی به پارک بروند به او نشان دهید که در حال حاضر باید تکالیفش را انجام دهد وگرنه بعد از بازی خسته است و توان انجام تکالیفش را ندارد. اگر چنین است، آنها را تشویق کنید که اکنون نه بگویند تا بعداً خود را در تلاش برای رهایی از آن نبینند.
سماجت در “نه گفتن” را تشویق کنید.
اگر “نه” آنها با لطف پذیرفته نشد، به آنها کمک کنید تا با استفاده از کلمات مشابه تمرین کنند که امتناع خود را با آرامش تکرار کنند. این به طرف مقابل کمک میکند ببیند که به «نه» خود میچسبد و آزارش پاسخ او را تغییر نمیدهد. اگر این کار جواب نداد و نیاز به حرف دیگری برای گفتن دارند، آنها را تشویق کنید تا ابراز همدردی کنند. به عنوان مثال، آنها می توانند بگویند: “من درک می کنم که شما در اینجا در شرایط سختی قرار دارید” یا، “می دانم که پذیرش این موضوع برای شما سخت است”. اگر طرف مقابل باز هم عقب نشینی نکند، نوجوانان می توانند احساس خود را به اشتراک بگذارند. به عنوان مثال: “وقتی همچنان از من میپرسی، با اینکه رد کردهام، من احساس ناراحتی و کمی عصبانیت میکنم.”
به جای آنها نه بگویید.
بچهها اجازه دارند وقتی نه گفتن برایشان مشکل است، مادر و پدر را بهانه کنند. ما همیشه میتوانیم به راحتی بفهمیم که چه زمانی برای انجام کاری که نمیخواهند انجام دهند، نیاز به اجازه ما دارند که ما را بهانه کنند و مثلا بگویند: پدر مادرم اجازه نمی دهند.
در نهایت، اگر بچهها هنوز در مورد نه گفتن احساس اضطراب میکنند، از آنها بخواهید چند لحظه به احترامی که برای خودشان قائل هستند فکر کنند. اینکه دوست دارند دیگران نیز به آنها احترام بگذارند را به یاد بیاورند. در نظر گرفتن نیازها و اولویت های خود در کنار نیازهای دیگران، شجاعت می خواهد. اما ارزشش را دارد که با فکر به اولویت های خود در درازمدت، توانایی نه گفتن را داشته باشند که یک کلید ناشناخته برای شادی فرزندانمان است.
مدیریت مالی و آموزش آن به کودکان و نوجوانان